اموزش حقوق

انواع مسولیت در عالم حقوق؟


مسولیت در عالم حقوق به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود:                                                                                                                                                                                                               1.مسولیت حقوقی(مدنی)

 2.مسولیت کیفری(جزایی)

     مسئولیت مدنى عبارت است از تعهد و التزامى که شخص به جبران زیان وارد به دیگرى دارد اعم از آنکه زیان مذکور بر اثر عمل شخص مسئول یا عمل اشخاص وابسته به او و یا ناشى از اشیاء و اموال تحت مالکیت یا تصرف او باشد.

.مسئولیت کیفرى وقتى به‌وجود مى‌آید که فردى یا افرادى بر اثر کردار و رفتار خود نظم اجتماع را مختل و جامعه را متضرر کنند. بدیهى است جامعه براى دفاع از خود، شخص مخالف نظم عمومى و منافع جامعه را محکوم و عامل زیان را مجازات مى‌کند.

تفاوت‌ها در مسئولیت کیفری و مدنی[ویرایش]



  1. در مسئولیت کیفری مجازات مجرم جهت جلوگیری از بی‌نظمی و دفاع از جامعه و اصلاح مجرم و به طور کلی در رابطه با جامعه در قوانین مطرح شده است ولی در مسئولیت مدنی جبران خسارت شخصی است.
  2. در مسئولیت کیفری مجازات از قبیل دیه، قصاص، جریمه مالی و مجازاتهای بازدارنده است اما در مدنی مجرم، ملزم به جبران خسارت است.
  3. در مسئولیت کیفری وجود سوءنیت یا قصد مجرمانه الزامی است در مدنی اثبات آن لازم نیست.
  4. منبع مسئولیت کیفری، قانون و حکومت است اما در مدنی هر کسی برخلاف حق یا بر اثر بی‌مبالاتی خسارت بزند، باید طبق عرف و در درجه دوم قانون، جبران و تأدیه کند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم حسینی

جک ها و لطیفه های حقوقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم حسینی

کاریکاتورهای حقوقی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم حسینی

مفهوم خیارات در متون حقوقی؟انواع خیار در قانون مدنی؟

خیارات

لغت‌نامه دهخدا

خیارات . (ع اِ) ج ِ خیار و آن حقی است برای متبایعین یا یکی از آنها که می تواند عقد لازم را برهم زند وبنا بر تقسیم موجود در کتاب حقوق مدنی سیدحسن امامی ج 1 ص 475 خیارات بر دو قسمند: اول خیارات مختص ؛ دوم خیارات  مشترک . خیارات مختص خیاراتی اند که فقط در عقدبیع یافت میشوند و در عقود لازم دیگر موجود نخواهند بود و آنها طبق ذیل ماده 456 قانون مدنی ایران عبارتند از: خیار مجلس ؛ خیار حیوان ؛ خیار تأخیر ثمن . چه ماده ٔ 456 می  گوید تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تأخیر ثمن که مخصوص بیع است . خیارات مشترک خیاراتی اند که اختصاص به بیع ندارند و ممکن است در هر یک از معاملات لازمه یافت شود. (حقوق مدنی امامی ج 1 ص 485). خیارات مشترک با توجه ماده ٔ 396 قانون مدنی عبارتند از: 1 - خیار تخلف شرط. 2 - خیار رؤیت و تخلف وصف . 3 - خیار غبن . 4 - خیار عیب . 5 - خیار تدلیس . 6 - خیار تبعض صفقه . 7 - خیار شرط. 8 - خیار تفلیس (ماده ٔ 380). و رجوع به هر یک از این ترکیبات در ذیل خیارشود.آیا می دانید کلمه خیارات در قرارداد یعنی چه؟   خیار به معنی ( اختیار فسخ) در قرارداد است.

به منظور تعریف واضح تر شایسته است بدوا تمرکز شویم که در برخی از عقدها (قراردادها) قانون مدنی به طرفین قرارداد، اختیار فسخ داده است. به عنوان مثال در عقد بیع (خرید و فروش) به طرفین قرارداد یازده تا خیار (اختیار فسخ) داده شده است. مستند ماده 369 قانون مدنی که عنوان می کند خیارات از قرار ذیلند:

1- خیار مجلس2- خیار حیوان3- خیار شرط4- خیار تاخیر ثمن5- خیار رویت 6- تخلف وصف7- خیار غبن8- خیار عیب9- خیار تدلیس10- خیار تبعض صفقه11- خیار تخلف شرط

که در اینجا به تعریف یکایک آن به  اختصار می پردازیم.

تعریف خیار مجلس یعنی هر یک از طرفین بعد از منعقد شدن قرارداد در جلسه عقد و مادام که از یکدیگر جدا نشده اند اختیار فسخ معامله را دارند (ماده 397 قانون مدنی).

تعریف خیار حیوان

یعنی اگر حیوانی معامله شود خریدار تا سه روز از زمان انعقاد قرارداد اختیار فسخ (یعنی بر هم زدن معامله) را دارد.

خیار شرط

یعنی مطابق ماده (399 قانون مدنی): در قرارداد (بیع) خرید و فروش ممکن است شرط شود که در مدت معین برای فروشنده یا خریدار یا هر دو یا شخص ثالث اختیار فسخ معامله قید شود.

خیار تاخیر ثمن   یعنی هر گاه چیزی که مورد معامله قرار می گیرد (مبیع) برای پرداخت ثمن یا تحویل آن چیز بین طرفین عقد مدتی معین شده باشد اگر از 3 روز از زمان انعقاد قرارداد خرید و فروش بگذرد و در این مدت نه فروشنده مبیع را تحویل خریدارنماید و نه خریدار تمام ثمن (مثلا پول) را به فروشنده بدهد فروشنده اختیار دارد معامله را به هم بزند.

خیار رویت  یعنی هرگاه کسی مالی را ندیده ولی فقط وصف آن را از فروشنده شنیده بخرد بعد از دیدن اگر دارای آن وصف که قبلا ذکر شده است. ولی هنگام تحویل فاقد آن وصف باشد خریدار اختیار دارد که معامله خرید و فروش (بیع) را به هم بزند (یعنی فسخ کند) یا آنکه به همان نحو که هست قبول نماید ماده 410 قانون مدنی.

خیارتخلف وصف    یعنی هرگاه یکی از طرفین قرارداد (یعنی خریدار یا فروشنده) مالی را سابقا دیده و به اعتماد سابقه دیدن معامله کند و بعد از اینکه کالا را دید و متوجه شد مال مزبور اوصاف سابقه را ندارد، اختیار بر هم زدن معامله را دارد(اختیار فسخ قرارداد).

خیار غبن   یعنی هر گاه یکی از طرفین عقد در معامله متوجه شوند که اختلاف زیادی در ثمن (مثلا پول) یا ارزش معامله باشد اختلاف و قیمت واقعی بسیار باشد بعد از آگاهی به این اختلاف (بعد از علم به غبن) می تواند معامله را فسخ کند. ماده 416 قانون مدنی.

خیار عیب یعنی اگر بعد از معامله عیبی ظاهر شود که مشخص شود مورد معامله معیوب بوده خریدار مختار است در قبول آن با کسر قیمت از آن و یا فسخ آن معامله.

خیار تدلیس  تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود.

مثلا کالایی را معیوب و یا شکسته طوری جلوه دهند که سالم است و اگر فروشنده خریدار را فریب داده خریدار حق بر هم زدن معامله (فسخ بیع) را دارد و اگر خریدار نسبت به ثمن معامله تدلیس کرده فروشنده حق فسخ معامله را دارد.(مواد 438 و 439 قانون مدنی).

خیار تبعض صفقه     یعنی اگر در قرارداد خرید و فروش قرارداد نسبت به یک بخشی از آن باطل باشد

در این صورت خریدار حق فسخ معامله را خواهد داشت. البته مطابق ماده 441 قانون مدنی خریدار در این صورت می تواند بیع قرارداد واقع شده را نسبت به قسمت سالم قبول کند و نسبت به آن قسمت که باطل است ثمن (مثلا پول آن را) مسترد کند.

خیار تخلف شرط     مطابق مواد 235 تا 245 قانون مدنی است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم حسینی

حق شفعه در متون حقوقی به چه معناست؟

حق شفعه و شرایط آن چیست؟


حق یکی از واژه های بسیار پر معناست که تداعی بخش اساسی ترین آرمان های انسانی است.


حقوق

حق یکی از واژه های بسیار پر معناست که تداعی بخش اساسی ترین آرمان های انسانی است وقتی اندیشه در عرصه ای راه می یابد که شهود ابعاد فطری نوع بشر میسر می افتد از میان عناصری که در تاروپود سرشت انسان ریشه دوانده دو عنصر پر فروغ جلوه گری می کند؛ یکی احساس تعهد نسبت به حق گرایی و حقیقت جویی، دوم احساس شرافت و تشخیص در احقاق حقوق فردی. یکی آن چه تحت تاثیر جاذبه کهربایی حق، قرار از کف انسان می رباید و تا همسو با حق و حقیقتش نگرداند وجدانش را آرام نمی گذارد. دوم آن غیرت و آزادگی که زور و تجاوز را بر نمی تابد.‏

ریشه لغوی حق به معنای ثبوت است لذا عده ای از محققان تمام مشتقات به کار رفته از این واژه را به مناسبتی به همین معنا برگردانده اند. به خصوص اینکه استعمالات فراوانی قرآنی از این جهت قابل استشهاد است.

یکی از موارد حقوقی که در جامعه امروز زیاد استفاده نمی شود وبه نوعی مردم از آن بی اطلاع می باشند حق شفعه می باشد. حق شفعه بدین معنی است یک مال غیرمنقول و قابل تقسیمی مالکیت آن بین2 نفر به صورت شراکتی می باشد و یکی از این 2 نفر سهم خود را به صورت بیع به شخص ثالثی واگذار می نماید در این حالت برای شریک دیگر حقی به نام حق شفعه به وجود می آید وصاحب آ ن حق که شریک دیگر است را شفیع می گویند . در این حالت شریک می تواند مبلغی را که شخص ثالث به شریک خود داده است به او بدهد وحق وسهم او را تملک نماید این حقی است که قانونگذار ما طبق شرایطی که در بالاگفته شد درجایی که مالی بین 2 نفر شریک بود ویکی از آنها آن را به غیر واگذار کرد برای دیگری درنظر گرفته است . قاعده شفعه یک امر خلاف اصل است وشاید در ظاهر امری غیراصولی به نظر آید اما قانونگذار ما که در این موردمنحصرا شارع مقدس اسلام می باشد بنابه مصلحت این امر را در نظر گرفته است .

یکی از موارد حقوقی که در جامعه امروز زیاد استفاده نمی شود وبه نوعی مردم از آن بی اطلاع می باشند حق شفعه می باشد.

 نکاتی که در ایجاداین حق باید به آن توجه کرد این است که زمانی این حق برای شریک دیگر ایجاد می گردد که شریک دوم سهم ویا حقه خود را از طریق بیع به نفر سومی انتقال دهد اگر این انتقال وجابه جایی به وسیله همه ویا صلح ویا معارضه ویا قرار دادن مهر باشد باعث ایجاد حق شفعه نمی گردد وسهم شاعی که فروخته می شد باید بیع معامله باشد نه شخص معامله واین موضوع راه فراری است برای اینکه بتوان حق شفعه بوجودآمده برای شریک را از بین برد و در خیلی مواقع طرفین برای اینکه حق به وجود آمده برای شفیع را به نوعی ساقط نمایند معامله انجام شده را به صورت یکی از موارد ذکر شده دربالاتثبیت می نمایند که شفیع نتواند با استناد به آ ن از حق خود استفاده نماید و آیا اینکه حق شفعه ویژه املاک است وفقط ارسال غیرمنقول ایجاد می شود واموال منقول از این قاعده خارج می باشند و در مواردی که یک مال غیرمنقول تبعی که متعلق به ملک باشد اگر به فرض همین اتصال فروخته شود تابع ملک وموضوع شفعه است درزمانی که این حق برای شفیع به وجود آمد ایشان با پرداخت مبلغ حقه فروخته شده به خریدار آن را تملک می نماید و هرگاه شفیع بخواهد از نظر قانونی اقدام نماید طبق رای های صادر شده در دیوان عالی کشور ورویه قضائی باید دعوای خود را به طرفیت خریدار وشریک با هم اقدام نماید تا از نظر حقوقی قابل استماع باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم حسینی